●▬ஜ۩ دست های پر از خالی ۩ஜ▬●
تنهایی ام را...دوست دارم...بوی پاکی می دهد

چرا کسی به من نگفت که از تو دور می شوم

تو نیستی و من ز جور روزگار

خموش و بی کس و صبور می شوم

چرا کسی به من نگفت تمام هستی ام تباه می شود

در این سکوت سهمگین

بدون خنده های گرم و دلنشین تو

تمام عمر من گذر به اشک و آه می شود

چرا کسی به من نگفت برای خصم کودکانه ای

کتاب اعتقاد من به زیر بار زور می رود

و آرزوی این دل شکسته ام

- که سال های سال در پی رسیدنش چه صادقانه آبرو فروختم -

به قعر گور می رود

چرا کسی به من نگفت دامن روح پر طراوت مرا

مصیبتی به عمق درد نیستی

لکه دار می کند

و این میانه موجی از دروغ و ترس را

به ساحل همیشه غم گرفته ی نگاه من آشکار می کند

چرا کسی به من نگفت دلم برای دیدنت دوباره تنگ می شود

تمام شیشه ی خیال بافی ام

اسیر سنگ می شود

چرا کسی به من نگفت تو می روی و باز هم دلت وفا نمی کند

نبوده ای ببینی ام

مرا سوال های این چنین رها نمی کند

تو را به خاطر خدا ! بگو چرا ؟

چرا کسی به من نگفت . . . ؟




ارسال توسط ★ --❤رحمت الله❤--★

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی